پایگاه خبری نوید تربت:http://www.navidtorbat.irنوید تربت- همزمان با روز بزرگداشت حافظ، شاعران و شعر دوستان تربت حیدریه به همت انجمن شعر قطب گرد هم آمدند تا از این غزلسرای بزرگ ایران و جهان را گرامی دارند.
به گزارش نوید تربت،در ابتدای این جلسه استاد احمد نجف زاده غزلی را با عنوان« نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی» را خوانش نمود و صباغزاده، این غزل را توضیح و تبین نمود.
سپس نوجوانان شاعر؛غزل صباغزاده، ارغوان و بهار محسن زاده به خوانش سه غزل از حافظ پرداختند.
برنامه پایانی روز بزرگداشت حافظ، سخنرانی دکتر علمداران با عنوان: «حافظ شاعر رند و نماینده تفکر خلاق و تفکر نقاد در غزل پارسی» بود.
وی با توجه به غزل های حافظ،گفت:حافظ به عنوان انسان فرهیخته زمان خود با رندی و تفکر خلاق وتفکر نقاد، درد جامعه را شناخته و راه در درمان در همان غزل ها را بیان نموده است.
علمداران با توجه به20مهر روز بزرگداشت حافظ ، این سؤالات در مورد حافظ را با توجه به متن غزل ها مطرح نمود.
چرا بزرگ و کوچک، پیر و جوان، عارف و عامی عاشق غزلیات حافظ هستند؟
چرا غزل حافظ پس از700سال دلنشین است؟
چرا واژگان شعری او دل نشان است؟
آنگاه این استاد دانشگاه به صورت مختصر جواب سوالاتی را که مطرح نموده بود اینگونه داد:
زیرا:حافظ آنِ شاعری خود را درک نموده؛حافظ زمان خود را خوب شناخته؛حافظ درد جامعه زمان خود(ریاکاری و ریاکاران)را خوب تشخیص داده؛وحافظ راه درمان ارائه نموده(دوری از ریا)،حافظ تفکر خلاق و تفکر نقّاد دارد«ناقدی اجتماعی و درمان گری درد شناس»،حافظ به ایران و اساطیر ایرانی پایبند است؛حافظ حکمت و فلسفه و خرد ایران را درک نموده است؛حافظ عرفان شرقی را در بهترین واژگان بیان نموه؛حافظ از صبح ازل، با پرتو جمال یار، جهان را در شور و شر عشق شعله ور دیده است. (در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد/عشق پیدا شد وآتش به همه عالم زد)،.
حافظ حافظه قوم ایرانیست
علمداران بامقایسه دوغزل با مطلع؛«اگر چه باده فَرَح بخش و باد گُلبیز است/به بانگِ چَنگ مخور مِی که مُحتَسِب تیز است» و مطلع غزل«سحر ز هاتفِ غیبم رسید مژده به گوش/که دورِ شاه شجاع است، مِی دلیر بنوش» به مقایسه دوران این دوامیر و اوضاع اجتماعی ایران و ریاکاری امیر مبارزالدین محمد و دوران خوش شاه شجاع پرداخت.
وی همچنین به تعداد حدود 500غزل حافظ و سه غزل آسمانی او اشاره نمود. و سخنان خود را با خواندن غزل ذیل به پایان رساند.
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشنرایی
کردهام توبه به دست صنم بادهفروش
که دگر می نخورم بی رخ بزمآرایی
نرگس ار لاف زد از شیوهٔ چشم تو مرنج
نروند اهل نظر از پی نابینایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
جویها بستهام از دیده به دامان که مگر
در کنارم بنشانند سهیبالایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشت هر گوشهٔ چشم از غم دل دریایی
سخن غیر مگو با من معشوقهپرست
کز وی و جام میام نیست به کس پروایی
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت
بر در میکدهای با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی
http://navidtorbat.ir/fa/News/27665/حافظ-با-رندی،-تفکر-خلاق-و-تفکر-نقاد،-درد-جامعه-را-شناخت