پایگاه خبری نوید تربت: http://www.navidtorbat.irاول خود را اصلاح کنیم بعد برای اصلاح جامعه اقدام کنیم. پاک کردن شیشهها، دستمال پاک و دستِ توانا میخواهد.
جامعه به "امر به معروف و نهی از منکر" نیاز دارد چنان که ما به نماز محتاجیم. جامعه به چشمهای حساس و کُل نگر نیاز دارد چنان که ما برای دیدن به چشم محتاجیم. اما برای دیدن باید چشم سالم داشت. برای امر به معروف و نهی از منکر هم باید به صلاحیتهایی شایستگی یافت که امام صادق(ع) میفرماید: "إِنَّمَا یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ مَنْ کَانَتْ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَالِمٌ بِمَا یَأْمُرُ عَالِمٌ بِمَا یَنْهَى عَادِلٌ فِیمَا یَأْمُرُ عَادِلٌ فِیمَا یَنْهَى رَفِیقٌ بِمَا یَأْمُرُ رَفِیقٌ بِمَا یَنْهَى؛ تنها کسى مىتواند امربهمعروف کند یا نهىازمنکر نماید که داراى سه صفت باشد، به آنچه امر مىکند و از آنچه نهى مىنماید آگاه باشد، عادلانه امر کند و نهى نماید، با مهربانى و نرمی امر و نهى کند."
اهل ادب میدانند کلمه "انّما" که در اول روایت آمده است بر "حصر" دلالت دارد. یعنی فقط کسانی میتوانند امر به معروف کنند که به این سه شاخصه، مجهز باشند. حریم باز نیست که هرکس بیاید و فریادی بکشد و سطل ماستی بر سر دیگری بکوبد و تنفر خود را با تحقیر فریاد کند و بشود "آمر به معروف" این رفتار خود منکری آشکار است و ذات نایافته از هستی بخش هم نمیتواند هستی بخش شود.
چیزی که امروزمان را چاره میکند، التزام عملی همه ما به کلام امام صادق است. آن هم نه فقط در باره روسریهای افتاده بلکه در همه شئون زندگی. اصلا خلاصه کردن امر به معروف و نهی از منکر در اندازه پرداختن به حجاب، ظلمی آشکار به این واجب جامعه ساز است. باید آن را با همه گستردگیش اقامه کرد. وقتی توانستیم با همان ویژگیهای تصریح شده در کلام امام صادق علیهالسلام اصحاب قدرت را امر و نهی کنیم، وقتی حکمرانی را به پذیرش این واجب، غنا بخشیدیم، وقتی حق مردم را احیا و احقاق کردیم آن وقت خود جامعه و آحاد آن خویش را با نظم برخاسته از امر به معروف و نهی از منکر تنظیم خواهد کرد.
با هزار تاسف، آنچه در رفتار بسیاری از افراد به اسم امر به معروف میبینیم نسبتی با این واجب الهی ندارد. فلان فرد، با خوشمزگی ماجرای مواجهه خود با یک بانوی بیحجاب در فرودگاه را توئیت میکند. تحقیر کردن نه از کلمه به کلمهاش که از حرف به حرفش لهیب میکشد. با آن ادب و آن ادبیات اگر فرد در موضع لجبازی از آنچه بود، رهاتر نشود معجزه است. فلان فرد محترم که باید به حرمت جایگاهش نقش پدری داشته باشد، کلام را به بیزاری از افراد میکشاند. البته آن سخنان و آن لحن را از این نظر به صواب تصور میکنیم که مولوی میگوید:
مادر ار گوید تو را مرگ تو باد / مرگ آن خو خواهد و مرگِ فساد
اما جناب ایشان و همه ما باید توجه داشته باشیم که ابراز انزجار از آدمها به خاطر رفتاری که نمیپسندیم و حتی حرام میدانیم، شایسته نیست. آیا میپذیریم وقتی به عنوان بیمار سرو کارمان به دکتر میافتد ما را با گفتن این که از بیمار بیزارم؟ کار دکتر، رهاندن بیمار از بیماری است. از بیماری باید بیزاری جست نه از بیمار. چقدر سنجیده بود که با زبان پدرانه آنان را تذکر میداد و بیزاری خود را به سمت رفتار خلاف میبرد نه خود افراد. آنچه اتفاق افتاد چه اثر سازندهای داشت؟ جز این است که کلیپ شد و دست به دست گشت و ماجرا شد "ما قُصِدَ لَم یَقَع وَ ما وَقَعَ لَم یُقصَد." دوباره کلام معیار امام را بخوانیم. اول خود را اصلاح کنیم بعد برای اصلاح جامعه اقدام کنیم. پاک کردن شیشهها، دستمال پاک و دستِ توانا میخواهد.
http://navidtorbat.ir/fa/News/21121/اول-خود-را-اصلاح-کنیم،-پاک-کردن-شیشه-دستمالِ-تمیز-و-دستِ-توانا-میخواهد