بزرگنمایی:
ایجاد ائتلافهای جدید سیاسی و اقتصادی که در این چند وقت اخیر توسط قدرتهای نوظهوری چون چین، ترکیه، عربستان سعودی، هند و روسیه پی گرفته شده؛ بیشتر از هر چیزی به ضرر اقتصاد کشورهایی مانند ایالات متحده و اعضای اتحادیه اروپا تمام خواهد شد.
پایگاه خبری نوید تربت: http://www.navidtorbat.ir
ایجاد ائتلافهای جدید سیاسی و اقتصادی که در این چند وقت اخیر توسط قدرتهای نوظهوری چون چین، ترکیه، عربستان سعودی، هند و روسیه پی گرفته شده؛ بیشتر از هر چیزی به ضرر اقتصاد کشورهایی مانند ایالات متحده و اعضای اتحادیه اروپا تمام خواهد شد.
شفقنا- خبرگزاری اسپوتنیک نوشت: کارین کنایسل تحلیلگر انرژی، کارشناس خاورمیانه و ارشدترین دیپلمات سابق اتریش در یک گفتگوی اختصاصی با اسپوتنیک میگوید: «ایجاد ائتلافهای جدید سیاسی و اقتصادی که در این چند وقت اخیر توسط قدرتهای نوظهوری چون چین، ترکیه، عربستان سعودی، هند و روسیه پی گرفته شده؛ بیشتر از هر چیزی به ضرر اقتصاد کشورهایی مانند ایالات متحده و اعضای اتحادیه اروپا تمام خواهد شد که در تمام این سالها نوعی نظم قانونمحور را ترویج کردهاند».
سیستم چندقطبی در غرب آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در سفری که در طول هفته گذشته به آنکارا داشت، بخش عمدهای از دستور کار این سفر را به آشتی سوریه و ترکیه اختصاص داده بود. به گفته کارین کنایسل مسکو و تهران در روند این میانجیگری- که مورد اعتراض شماری از سیاستمداران واشنگتن قرار گرفت- نقش مهمی داشتند.
وزیر سابق امور خارجه اتریش در ادامه ضمن تاکید بر نقش مسکو در مذاکرات سوریه و ترکیه؛ به این واقعیت اشاره کرد که کاخ سفید در بولتن اخیر خود نسبت به کنار گذاشتن، به حاشیه بردن و چشم بستن ترکیه- به عنوان یکی از کشورهای عضو ناتو- بر شعار «لزوم فروپاشی دولت اسد» در این روند ابراز نگرانی کرده است: «فکر میکنم که با اندکی عملگرایی، نزدیکی آنکارا و دمشق امکانپذیر خواهد شد، و این اتفاق هم به لطف میانجیگری روسیه روی داده است. به خصوص که روسیه سعی کرده در روند این میانجیگری فاصله خود را با طرفین حفظ کند و خود را به یکی از دو طرف نزدیک نکند- که یکی از بهترین راههایی است که میتواند به تثبیت رابطه این دو کشور کمک کند». این یکی از مهمترین نکاتی است که کارین کنایسل در گفتگو با اسپوتنیک بر زبان آورده است.
ارشدترین دیپلمات اتریش در سالهای گذشته بعد از تاکید بر اهمیت روزافزون خاورمیانه در معماری دنیای چندقطبی- که تازه شکل گرفته است- به تعریف و توصیف تفاوتهای ظریفی پرداخت که در اصطلاحات وجود دارد و میتواند به درک تغییرات کمک کند: «در این دنیای چندقطبی، قطبهای بسیار زیادی وجود دارد که از جوانب مختلف در حال رشد هستند. از جمله در خاورمیانه- که البته تنها در زبان انگلیسی و از نگاه لندن چنین اطلاق میشود، در حالی که بیشتر زبانهای اروپایی از جمله روسی آن را شرق نزدیک مینامند. در این میان بیراه نیست اگر بگویم که غرب آسیا- که سازمان ملل این منطقه را چنین مینامد- اصطلاح دقیقتری است، چرا که به نوعی میتواند مکمل ایده اوراسیا محسوب شود که از ترکیه تا اردن، خلیج فارس، دریای خزر، و دیگر بخشهای غرب آسیا را شامل میشود».
کنایسل در پاسخ به این پرسش که «جز چین، روسیه و عربستان سعودی چه کشورهایی جهان چندقطبی جدید را تشکیل میدهند»؛ از هند و کشورهایی مانند برزیل و آرژانتین در آمریکای لاتین یاد کرده و در عین حال نقش برخی از کشورهای رنگینکمانی از قبیل آفریقای جنوبی را تحسین میکند.
به گفته کنایسل؛ «آفریقا چه در منطقه دریاچه شرقی و چه در غرب آفریقا به نوعی همکاری منطقهای جالب دست یافته است. این منطقهگرایی نوعی رویکرد واقعی و بسیار بسیار فراتر از آن چیزی است که سازمان وحدت آفریقا به دنبال انجام آن است».
درباره قدرتهای نوظهور و بازار انرژی
کنایسل موقع صحبت از فاکتورهای نفوذ قدرتهای نوظهور در بازارهای انرژی، تصمیم اخیر اوپکپلاس برای کاهش تولید نفت را مثال میزند- که نه تنها ممکن است بر انتخابات آینده ریاستجمهوری در ایالات متحده تأثیر بگذارد، بلکه به طور غیرمستقیم نیز میتواند باعث واکنشهای زنجیرهای در اتحادیه اروپا شود.
کنایسل در مورد این موضوع توضیح میدهد که ایالات متحده پیشتر نفت ذخایر استراتژیک خود را مصرف کرده و تصمیم اوپکپلاس ممکن است قیمت گاز را در این کشور بالا برده و دولت بایدن را وادار به کاهش صادرات نفت و گاز کند.
او میگوید: «پس وقتی درباره نقش قیمت نفت در هر نوع مبارزات انتخاباتی صحبت میکنیم؛ بسیاری به این فکر میافتند که این موضوع را در آمریکا در قالب صدور دستور ممنوعیت صادرات تولید داخلی آمریکا مشاهده خواهیم کرد».
به گفته کنایسل؛ ممنوعیت احتمالی عرضه ال.ان.جی آمریکا به اروپا که تا حدی میتوانست شکافهای ناشی از توقف عرضه گاز روسیه به دنیای قدیم را پر کند، ممکن است باعث شود قیمت انرژی که پیش از این نیز در اتحادیه اروپا افزایش یافته بود، حتی بالاتر از این هم برود.
او میگوید: «و مشکل از اینجا شدت بیشتری میگیرد، چرا که وقتی شما الانجی را 40 درصد گرانتر از گاز طبیعی روسیه میخرید- که از طریق اوکراین یا نورداستریم یا هر جای دیگری وارد اروپا میشود-، در واقع به این معناست که با افزایش 40 درصدی قیمت مواجه شدهاید و باید آن را در فرآیند صنعتی خود به نحوی مدیریت کنید».
او همچنین به تلاشهای اخیر رهبران اتحادیه اروپا اشاره میکند که در نروژ، کانادا و آفریقا به جستجوی جایگزینهایی برای گاز مقرونبهصرفه روسیه برآمدهاند. بازدیدهای اولاف شولز صدراعظم آلمان و امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه از کشورهای تولیدکننده گاز مانند الجزایر نیز در همین راستاست- که در عین حال نشان میدهد هیچ راه حل آسان و سریعی برای این معضل وجود ندارد.
ما شاهد بازدیدهای پرشماری از کشورهایی چون ونزوئلا، موزامبیک، و البته برخی از کشورهای غرب آفریقا هستیم و در عین حال تلاشهای انجامشده برای احیای برخی از میادین گازی قدیمی نروژی و هلندی را نیز مشاهده میکنیم. همچنین در این اواخر شاهد سفر بسیار مهم صدراعظم شولز به کانادا بودهایم- که در جریان آن صحبت های زیادی در مورد مشارکت در امر انرژی انجام شد. با این حال بسیاری از کارشناسان عمدتا کانادایی بر این باور بودند که این دیدارها و بحثها فقط حرف و سخن است و به جایی نخواهد رسید».