بزرگنمایی:
گویشهای محلی بخشی از میراث فرهنگی و ملی ما بوده و شایسته است اینها را پاس بداریم زیرا تاریخ نشان داده که باعث وحدت بین اقوام و طوایف ایرانی بوده و هست.
پایگاه خبری نوید تربت: http://www.navidtorbat.ir
نوید تربت- علیرضا حسینی مقدم – گویشهای محلی بخشی از میراث فرهنگی و ملی ما بوده و شایسته است اینها را پاس بداریم زیرا تاریخ نشان داده که باعث وحدت بین اقوام و طوایف ایرانی بوده و هست.
ادبیات فولکلور، لهجه بومی و محلی و یا زبان عامه از دیرباز از ابزارهای مهم برقراری ارتباط بین افراد جامعه بوده است، که در دنیای کنونی هم وسیله ای بسیار مهم و موثر برای شناخت و تمایز جوامع به شمار می رود.
زبان گفتار یا فرهنگ گفتاری که تبادل فکر و اندیشه را بین گویشگران خود فراهم میسازد در این بین نقش و اهمیت بسیاری دارد و زبان فارسی با وجود لهجهها و گویشهای متفاوت در طول تاریخ خود به خوبی توانسته در این زمینه نقش ایفا کرده و همچنان زنده بوده و ادامه زندگی دهد.
در طول تاریخ کهن زبان پارسی، حفظ لهجه و گویش محلی میان اقوام و طوایف ایرانی و در بزنگاههای تاریخی، عامل مهمی در حفظ وحدت بوده است و اجتماع این خردهفرهنگها در کنار هم، یک ایران بزرگ و یکپارچه را فراهم ساخته تا چه در درون و چه در بیرون مرزها و حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی، نام ایران و ایرانی را به عنوان یک ملت بزرگ و یکدست، معرفی و اثرگذار سازد.
استاد جامعه شناسی دانشگاه در گفتگو با خبرنگار نوید تربت، بر حفظ و گفتمان "ایرانشهر" به عنوان یک مولفه وحدتآمیز تاکید کرده و میگوید: وقتی درخصوص کشور ایران صحبت میکنیم، نباید فراموش کرد این کشور پهناور مجموعهای از شهرهای کوچک و بزرگ را در خود جای داده که دارای خرده فرهنگها، آداب و رسوم، گویش و لهجههای متعدد و متنوع است.
دکترغلامحیدر ابراهیمبای سلامی میافزاید: به عبارت بهتر، گویشهای محلی بخشی از میراث فرهنگی و ملی ما بوده و شایسته است اینها را پاس بداریم زیرا تاریخ نشان داده که باعث وحدت بین اقوام و طوایف ایرانی بوده و هست.
وی ادامه میدهد: گویشها نشانه فرهنگ عامه و همچنین نمایانگر زبان مادری هستند و به عبارت بهتر گویشها همچون عطر خوشبویی است که همراه ماست و همین که دهان باز میکنیم و سخن میگوییم، ماهیت زمانی، زبانی و مکانی ما را مشخص میکند.
ابراهیمبای سلامی با اشاره به کتاب "خَدِی خدای خودم" (من با خدای خودم صحبت می کنم) نوشته مرحوم "محمد قهرمان" به عنوان یک نمونه فصیح ادبیات عامه پسند منطقه تربتحیدریه، می گوید: این کتاب اثری بی مانند است که موجب حفظ تاریخ و فرهنگ و ادبیات کهن تربتحیدریه شده و قهرمان در آن خاطرات و مطالب خاطره انگیز تاریخی و فرهنگی این منطقه را، با لهجه و گویشهای متعدد تربتی به رشته تحریر درآورده است که در جامعهپذیری و فرهنگ پذیری نسل جوان این منطقه میتواند تاثیر بسیار مثبتی داشته باشد.
وی در این خصوص که چرا نسل امروز با لهجههای محلی خود بیگانه بوده و کمتر بدان سخن می گویند، گفت: امروزه منزلت اجتماعی یک سطح ملی و حتی بینالمللی پیدا کرده است، لذا نسل جوان حاضر نمیشود با لهجه بومی و محلی صحبت کند.
وی ادامه میدهد: آنها وقتی میبینند صحبت کردن با لهجه محلی در سطح ملی چه بسا برایشان تاثیرات منفی در پی داشتهباشد، مجبور به مخفی کردن این ادبیات با ارزش محلی میشوند.
این استاد جامعه شناسی تصریح میکند: بدتر اینکه حتی مادران نیز امروزه از برنامه تعلیم و تربیتی فرزندان، واژگان بومی و محلی را حذف کرده اند و به اصطلاح با لهجه ای تهرانی وار، با فرزندان خود سخن می گویند.